کد مطلب:129651 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

شهادت عمرو بن قرظه انصاری
طبری می نویسد: «عمرو بن قرظه ی انصاری به میدان رفت و در دفاع از امام حسین (ع) به پیكار پرداخت و می گفت:

جنگاوران انصار می دانند كه من از قلمرو خاندانم پشتیبانی می كنم با ضربت جوانی كه خون و خانه اش را فدای حسین می كند.» [1] .


طـبـری در ادامـه ی روایـت مـی نـویـسـد: «ابـو مـخـنـف بـه نـقـل از ثـابـت بـن هـبـیره گوید: سپس عمرو بن قرظه ی انصاری، كه همراه حسین (ع) بود، كشته شد. برادرش به نام علی، كه در سپاه عمر سعد بود، فریاد زد: ای حسین، برادرم را گـمـراه كـردی و او را فـریـفـتـی و به كشتن دادی! حضرت فرمود: خداوند برادرت را گـمـراه نـكـرد، بلكه او را هدایت و تو را گمراه كرد! گفت: خداوند مرا بكشد اگر تو را نـكـشـم و یـا آنـكـه خـودم كـشـتـه شـوم؛ و حـمـله كـرد. نـافـع بـن هـلال مـرادی حـمـله كـرد و بـا یك ضربت او را بر خاك افكند. یارانش او را از میدان به در بردند و پس از مدتی مداوا بهبود یافت.» [2] .


[1] تـاريـخ الطـبـري، ج 3، ص 113. سـيـد بـن طـاووس در اللهـوف (162) مـي نـويـسـد: «آنـگاه عمرو بن قرظه ي انصاري بيرون آمد و از حسين (ع) اجازه ي ميدان خواست و او اجـازه فـرمـود. او هـمـانـنـد كـسـي كه مشتاق رسيدن به پاداش اخروي است جنگيد و در خدمت پـادشـاه آسـمـان كـوشـش بـسـيـار كـرد، تـا آنـكه شمار بسياري از سپاه ابن زياد را به قـتـل رسـاند و پايمردي و جهاد را يكجا به نمايش گذاشت. هر تيري كه به سوي حسين مي آمد آن را با دست دفع مي كرد و هر شمشيري كه به سوي ايشان حواله مي گرديد، آن را بـه جـان خـويـش مي خريد. او اجازه نداد كه هيچ گزندي به حسين (ع) برسد تا آنكه جـراحـتـهـاي وارده او را بـي رمـق كـرد. آنـگـاه رو بـه حـسـيـن كـرد و گـفـت: اي فـرزنـد رسول خدا (ص) آيا من به عهد خويش وفا كردم؟

حـضـرت فـرمـود: آري تـو در بـهـشـت پـيـشـاپـيـش مـنـي. سـلام مـرا بـه رسول خدا برسان و بگو كه من نيز به دنبال شما مي آيم. سپس آن قدر جنگيد تا كشته شـد. خـداي از او خـوشـنـود باد.» در مثير الاحزان (ص 61) آمده است: «من از قلمرو شرافت دفـاع مـي كنم» و «ضربت جواني كه نمي گريزد.» نيز شيخ ابن نما نوشته است كه مـنـظـور وي از عبارت «در راه حسين خون و خانه ام را فدا مي كنم» تعريض به ابن سعد بـود. چـرا كـه وقـتي امام حسين (ع) به پسر سعد گفت كه با من همراه شو، او گفت: من از خـانـه ام بـيـمـنـاكـم. حـسـيـن (ع) فـرمـود: من عوضش را به تو مي دهم. گفت: بر اموالم بـيـمـنـاكـم! فـرمـود: مـن بـه جـاي آن از امـوالي كـه در حـجـاز دارم بـه تو مي دهم...(ر.ك: مثيرالاحزان، ص 61 و ابصار العين، ص 156).

[2] هـمـان، ص 324. سـمـاوي در كـتـاب ابـصـار العين (ص 156) نوشته است كه زنـدگـيـنـامـه ي عـلي بـن قـرظـه در كـتـابـهـاي رجـالي اهل تسنن آمده و از او روايت مي كنند و او را مي ستايند بي آنكه از برادر شهيدش نامي به ميان بياورند!.